دانشجويي كه سال آخر دانشكده خود را مي گذراند به خاطر پروژه اي كه انجام داده بود جايزه اول را گرفت .

او در پروژه خود از ٥٠ نفر خواسته بود كه تا دادخواستي مبني بر كنترل سخت يا حذف ماده شيميايي "دي هيدروژن مونوكسيد" توسط دولت را امضا كنند و براي اين درخواست خود ،دلايل زير را عنوان كرده بود :

١- مقدار زياد آن باعت تعريق زياد و استفراغ ميشود. ٢- يك عنصر اصلي باران اسيدي است . ٣- وقتي به حالت گاز در مي آيد بسيار سوزاننده است. ٤- استنشاق تصادفي آن باعث مرگ فرد ميشود. ٥- باعت فرسايش اجسام ميشود. ٦-حتي روي ترمز اتومبيل ها اثر منفي ميگذارد. ٧-حتي در تومورهاي سرطاني يافت شده است. از پنجاه نفر فوق ٤٣ نفر دادخواست را امضا كردند.٦ نفر به كلي علاقه اي نشان ندادند و اما فقط يك نفر مي دانست كه ماده شيميايي "دي هيدروژن مونوكسيد" همان آب است! عنوان پروژه دانشجوي فوق"ما چه قدر زود باور هستيم" بود!!

گاهي اوقات بازي با كلمات سبب گمراه شدن انسان از اصل موضوع مي شود پس با دقت به همه چيز بنگريم و زود چيزي را باور نكنيم.



تاريخ : پنج شنبه 17 اسفند 1391برچسب:دانشجو , جالب, آب , هيدروژن ,پروژه,دادخواست, | 11:45 | نويسنده : حميدرضا |

دختر کوچکى با معلمش درباره نهنگ‌ها بحث مى‌کرد. معلم گفت: از نظر فیزیکى غیرممکن است که نهنگ بتواند یک آدم را ببلعد، زیرا با وجود این که پستاندار عظیم‌الجثه‌اى است، امّا حلق بسیار کوچکى دارد. دختر کوچک پرسید: پس چه طور حضرت یونس به وسیله یک نهنگ بلعیده شد؟ معلم که عصبانى شده بود تکرار کرد که نهنگ نمى‌تواند آدم را ببلعد. این از نظر فیزیکى غیرممکن است. دختر کوچک گفت: وقتى به بهشت رفتم از حضرت یونس مى‌پرسم. معلم گفت: اگر حضرت یونس به جهنم رفته بود چى؟ دختر کوچک گفت: اونوقت شما ازش بپرسید



صفحه قبل 1 2 صفحه بعد